و باز هم لیلی
دل نوشته های من
روزها از پی هم میگذرد پروردگارمان را فراموش نکنیم

بعد از آن نیز دوران بی خبریه کودکی اش و همینطور دوران پرشیطنت نوجوانیش و بالاخره هم سرآغاز دوران زیبا و پرالتهاب جوانیش را در میان همان دیوارها گذرانده و رشد کرده بود.به قول خودش یک دختر شیرازی به تمام عیاری بود که معنی عشق و دلدادگی را به خوبی می دانست و می فهمید و درک می کرد. نوزده ساله بود که به هنگام بازگشت از کلاس های آموزش تایپ در یکی از ایستگاههای اتوبوس آنهم در یک روز زیبای بهاره با یک برخورد و نگاه کوتاه بدجوری دلباخته ی ناصر پدر لیلی شد.از حق نگذریم آن روز ناصر نیز با همان نگاه کوتاه کشش عجیبی نسبت به پریناز پیدا کرده و علاوه بر دلش تمام اندامش نیز به لرزه درآمده بود.که بعد از آنروز دیدارهای کوتاه و یک روز درمیانشان در همان ایستگاه اتوبوس کارشان را به یک عشق جانسوز و آتشین کشاند و تاب و تحمل را از هر دوشان گرفت و بی طاقتشان کرد. پریناز دومین فرزند خانواده اش بود و تک دختر خانه و عزیز کرده پدر و مادرش و طبق معمول که همیشه پدران برای دخترانشان ارزوهای بسیاری دارند پدر او نیز برای تنها دخترش آرزوهای ناگفته و بهترین ها را در نظر داشت.روزی که پدرش رحمان متوجه عاشق شدن دخترش شد. آن هم با آن تب و تاب از هرچه آشنا و غریبه بود جویای وضعیت ناصر شد و زمانیکه از وضعیت ناصر که دانشجویی بیش نبود مطلع گشت به شدت با ازدواج آنها مخالفت کرد.ولی پریناز که در آن زمان جوان بود و عاشق و احساساتی پایش را در یک کفش کرده و برای ازدواجش با ناصر به سختی سماجت کرده بود.در آن زمان ناصر پسری بود بیست و سه ساله و دانشجو که به علت قبولیش در یکی از دانشگاههای شهر شیراز در آن شهر مشغول به تحصیل و کسب علم بود. او نیز همچون پریناز به سختی خواهان این ازدواج بود و او نیز به سختی طاقت از کف داده بود. .لیلی خیلی خوب به خاطر داشت که در این اواخر مادرش مدام از آنروزها یاد می کرد و مدام با یاد آن روزها آه حسرت می کشید.پریناز حتی آخرین ساعات عمرش نیز باورش نمی شد که ناصر، مردی که یک پریناز می گفت و صد پریناز از میان لبانش بیرون می زد ، پشت پا به آنهمه عشق و علاقه زده و دیگری را به او ترجیح داده باشد..او بعد از خیانت ناجوانمردانه ی ناصر مدام احساس می کرد که آفتاب زندگیش که همان احترام و عزتش بود با خیانت او به یکباره به زیر پاره ابر قطوری رفت و خود را برای همیشه در زیر آن ابر پنهان کرد. او با خیانت ناصر مدام احساس می کرد  که آفتاب پر نور زندگیش که همان عشق و علاقه مابین خودش و ناصر بود دیگر هرگز هیچ طلوعی نخواهد داشت. در تمام آن روزها چنان سرخورده و غمگین بود که نمی توانست هیچ اندازه ای برای آن همه سرخوردگی و اندوهش بگذارد. در تمام آن روزها زندگی برای همه در جریان بود الا برای او که دیگر زندگی را نمی خواست. درست از زمانیکه ناصر او را به دور انداخته و دیگری را به جای او نشانده بود وجودش به یک تکه یخ مبدل گشته و خیال پذیرش هیچ گونه گرمایی را نیز نداشت. هر روز با تاریک شدن هوا دلتنگیش بیشتر و قلبش به میزان بیشتری درهم فشرده می شد.درست بیست سال پیش ناصر به دنبال یک عشق آتشین و جانسوز پانزده بار به خانه ی پریناز رفته و با عجز و التماس او را از پدرش خواستگاری کرده بود که بالاخره شانزدهمین بار دل رحمان به رحم آمده و جواب مثبت را به او داده بود. هرزمان که پریناز به این قسمت از خاطراتش می رسید چشمانش پر از اشک می شد و صدایش پر از بغض. چون به خوبی نگاه عاشق و چهره پراحساس ناصر را در آن روز خاطره انگیز به خاطر داشت.آنروز ناصر به محض اینکه پاسخ مثبت را از زبان رحمان شنید به ناگاه از جایش پرید و با چشمانی پوشیده از اشک که موجب خنده ی حاضرین در مجلس شده بود به دست و پای او بوسه زد و به او قول داد که پریناز را تا آخرین لحظه ی عمرش دوست بدارد و خوشبختش کند.و بعد از آن نیز با تمام احساسی که در چشمانش جا خوش کرده بود به پریناز که با لبخند شیرینی از اتاق دیگری به تماشایش ایستاده بود ...

بچه ها فعلا اینا داشته باشید تا بقیش رو بذارم.ادامه دارد...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 14 بهمن 1391برچسب:رمان, :: 1:43 :: نويسنده : شیدا

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های من و آدرس takta.1369.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 43
بازدید ماه : 182
بازدید کل : 5427
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1