دل نوشته های من
روزها از پی هم میگذرد پروردگارمان را فراموش نکنیم
سه شنبه 3 بهمن 1398برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : شیدا خدايا چگونه زيستن را به من بياموز
با تو نیستم . من خوبم ….من آرامم……من قول داده ام فقط کمی تو را کم اورده ام یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟ حالا تـــمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند ادامه مطلب ... شنبه 30 دی 1398برچسب:بشو صدای من را, :: 11:45 :: نويسنده : شیدا داغ شدم خاکسترم را باد برد دود شدم آتش مرا از یاد برد فصل سیزدهم ادامه مطلب ... فصل سیزدهم ادامه مطلب ... فصل سیزدهم ادامه مطلب ... فصل دوازدهم ادامه مطلب ... فصل یازدهم
قسمت پنجم -من مطمئنم که پدر از اومدن دوباره شما به ایران خوشحاله. -نمی دونم تو این طور فکر می کنی؟ -اره چون پدر رو خوب می شناختم. -ای کاش منم به خوبی فرامرز رو می شناختم اون موقع این قدر سردرگم نبودم. -عمو چرا اینقدر ناراحتید اتفاقی افتاده؟ -اتفاق که نه یعنی نمی دونم چطوری بهت بگم....البته امیدوارم منو درک کنی این طوری هم برای تو بهتره هم برای من. ادامه مطلب ... فصل یازده ادامه مطلب ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |